نظامی عروضی سمرقندی، نجمالدین، ابوالحسن احمد
( ملیت: ایرانی قرن:6)
(وف ح 560 ق)، نویسنده و شاعر، متخلص به نظامى. وى به دلیل اینکه در علم عروض تبحر داشت، به عروضى شهرت یافت. صاحب «مجمعالفصحا» او را اهل نسا مىداند. نظامى در سمرقند به دنیا آمد و مدتى از جوانى خود را در آن شهر به کسب علوم گذراند. در 506/ 504 ق به خراسان رفت و گویند در بلخ با عمر خیام ملاقات کرده و پس از آن به هرات رفته و در 510 ق از هرات به اردوى سلطان سنجر پیوسته و در آنجا به خدمت امیر معزى رسیده و شعر خود را به او عرضه داشته است...
وف ح 560 ق)، نویسنده و شاعر، متخلص به نظامى. وى به دلیل اینکه در علم عروض تبحر داشت، به عروضى شهرت یافت. صاحب «مجمعالفصحا» او را اهل نسا مىداند. نظامى در سمرقند به دنیا آمد و مدتى از جوانى خود را در آن شهر به کسب علوم گذراند. در 506/ 504 ق به خراسان رفت و گویند در بلخ با عمر خیام ملاقات کرده و پس از آن به هرات رفته و در 510 ق از هرات به اردوى سلطان سنجر پیوسته و در آنجا به خدمت امیر معزى رسیده و شعر خود را به او عرضه داشته است. او با نظامى گنجوى نیز ملاقات نموده است. همچنین به خدمت ملوک غورى آل شنسب رسیده و سالها به مدح آنها پرداخته است. نظامى در طب و نجوم و هیئت متبحر بود و در نثر، اعم از مصنوع و نثر مرسل، نیز استادى بزرگ بود، اما شعرش چندان به دل نمىنشست. به آوردهى برخى از تذکرهنویسان چند مثنوى داشته که از میان رفته است. از مهمترین آثار وى «چهار مقاله» یا «مجمعالنوادر» مىباشد که در حدود 552 -551 ق به نام حسامالدین على بن مسعود نوشته است. در «ریحانهالادب» منظومهى «ویس و رامین» که از داستانهاى اشکانیان است و فخرالدین اسعد گرگانى آن را به نظم آورده، به نظامى عروضى نیز نسبت داده شده است. ابوالحسن نظامالدین یا نجمالدین احمد بن عمر بن على سمرقندى مشهور به نظامى عروضى. نویسنده و شاعر قرن ششم هجرى. در اواخر قرن پنجم در سمرقند ولادت یافت، و پس از تحصیلات مقدماتى به خراسان رفت. و به دیدار خیام و معزى نایل شد. نظامى عروضى به دربار ملوک آل شنسب وابسته بود، و سالها مداحى شاهان آن سلسله مىکرد و کتاب مجمعالنوادر مشهور به چهار مقاله را به نام فخرالدوله مسعود برادرزادهى ملک شمسالدین محمد غورى تألیف کرد. این کتاب بین سالهاى 551 تا 552 هجرى تألیف شده و مطالب آن بیان شرایطى است که در چهار طبقه از مردم- که به زعم مصنف پادشاهان محتاج بدیشان مىباشند، یعنى- دبیر، شاعر، منجم، طبیب- باید مجتمع باشد. در عین حال بسیارى از مطالب تاریخى و تراجم مشاهیر اعلام را که در کتب ادبى و تاریخى دیگر یافت نمىشود نیز شامل است.
برگرفته از کتاب: فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)