ادبی-تاریخی

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ******* لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی

ادبی-تاریخی

در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم ******* لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی

نوروز


نوروز در گاهشماری هجری خورشیدی با اولین روز از فصل بهار مصادف است .

نوروز یکی از کهن ‌ترین جشن ‌های به جا مانده از دوران باستان است . خاستگاه نوروز در ایران باستان است و هنوز مردم مناطق مختلف فلات ایران نوروز را جشن می ‌گیرند . زمان برگزاری نوروز ، در آغاز فصل بهار است . نوروز در ایران و افغانستان آغاز سال نو محسوب می‌ شود و در برخی دیگر از کشور ها تعطیل رسمی است .

زمان نوروز
جشن نوروز از لحظه اعتدال بهاری آغاز می‌ شود . در علم ستاره ‌شناسی ، اعتدال بهاری یا اعتدال ربیعی در نیم ‌کره شمالی زمین به لحظه ‌ای گفته می‌ شود که خورشید از صفحه استوای زمین می گذرد و به سمت شمال آسمان می‌ رود . این لحظه ، لحظه اول برج حمل نامیده می‌ شود ، و در تقویم هجری خورشیدی با نخستین روز ( هرمز روز یا اورمزد روز ) از ماه فروردین برابر است . نوروز در تقویم میلادی با ۲۱ یا ۲۲ مارس مطابقت دارد .

در کشور های ایران و افغانستان که از تقویم هجری خورشیدی استفاده می‌ شود ، نوروز ، روز آغاز سال نو است . اما در کشور های آسیای میانه و قفقاز ، تقویم میلادی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته می‌ شود و روز آغاز سال محسوب نمی‌ شود .
بقیه در ادامه مطلب


واژه نوروز
واژه نوروز یک اسم مرکب است که از ترکیب دو واژه فارسی " نو " و " روز " به وجود آمده است . این نام در دو معنی به‌ کار می‌ رود :
۱) نوروز عام : روز آغاز اعتدال بهاری و آغاز سال نو
۲) نوروز خاص : روز ششم فروردین با نام " روز خرداد "

ایرانیان باستان از نوروز به عنوان ناوا سرِدا یعنی سال نو یاد می‌ کردند . مردمان ایرانی آسیای میانه نیز در زمان سغدیان و خوارزمشاهیان ، نوروز را نوسارد و نوسارجی به معنای سال نو می‌ نامیدند .

واژه نوروز در الفبای لاتین
در متون مختلف لاتین ، بخش نخست کلمه نوروز با املای No ، Now ، Nov و Naw و بخش دوم آن با املای Ruz ، Rooz و Rouz نوشته شده است . در برخی از مواقع این دو بخش پشت سر هم و در برخی مواقع با فاصله نوشته می‌ شود . اما به اعتقاد دکتر احسان یارشاطر بنیان ‌گذار دانشنامه ایرانیکا ، نگارش این کلمه در الفبای لاتین با توجه به قواعد آواشناسی ، به شکل Nowruz توصیه می‌ شود . این شکل از املای کلمه نوروز ، هم‌ اکنون در نوشته ‌های یونسکو و بسیاری از متون سیاسی مراعات می‌ شود .

تاریخچه نوروز
منشا و زمان پیدایش نوروز ، به درستی معلوم نیست ، اما این جشن ، قدمتی سه هزار ساله دارد و قدیمی ‌ترین آیین ملی در جهان به شمار می‌ رود . در برخی از متون کهن ایران از جمله شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری ، جمشید و در برخی دیگر از متون ، کیومرث به‌ عنوان پایه ‌گذار نوروز معرفی شده است . ابداع نوروز در شاهنامه ، بدین صورت روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان ، دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بر روی تخت نشست . با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او ، جهان منور شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو نامیدند .

برخی از روایت ‌های تاریخی ، آغاز نوروز را به بابلیان نسبت می‌ دهد . بر طبق این روایت ‌ها ، رواج نوروز در ایران به ۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کورش به بابل باز می ‌گردد . همچنین در برخی از روایت ‌ها ، از زرتشت به ‌عنوان بنیان ‌گذار نوروز نام برده شده است . اما در اوستا ( دست کم در گاتها ) نامی از نوروز برده نشده است .

نوروز در زمان هخامنشیان
نگاره مراسم تقدیم هدایا به پادشاه ایران در تخت جمشید . برخی از پژوهشگران ، این مراسم را به نوروز مربوط می‌ دانند .

کوروش دوم ، بنیان ‌گذار هخامنشیان ، نوروز را در سال ۵۳۸ قبل از میلاد ، جشن ملی اعلام کرد . وی در این روز برنامه ‌هایی برای ترفیع سربازان ، پاکسازی مکان‌ های عمومی و منازل شخصی و بخشش محکومان را اجرا می‌ نمود . این آیین‌ ها در زمان سایر پادشاهان هخامنشی نیز برگزار می‌ شده است . در زمان داریوش یکم ، مراسم نوروز در تخت جمشید برگزار می‌ شد . البته در سنگ‌ نوشته‌ های به ‌جا مانده از دوران هخامنشیان ، به ‌طور مستقیم اشاره ‌ای به برگزاری نوروز نشده است . اما مطالعات بر روی این سنگ ‌نوشته‌ ها نشان می‌ دهد که مردم در دوران هخامنشیان با جشن‌ های نوروز آشنا بوده‌ اند ، و هخامنشیان نوروز را با شکوه و عظمت جشن می‌ گرفته‌ اند . شواهد نشان می‌ دهد داریوش اول هخامنشی ، به مناسبت نوروز در سال ۴۱۶ قبل از میلاد سکه‌ ای از جنس طلا ضرب نمود که در یک طرف آن سربازی در حال تیراندازی نشان داده شده است .

در دوران هخامنشی ، جشن نوروز در بازه‌ ای زمانی بین ۲۱ اسفند تا ۱۹ اردیبهشت برگزار می‌ شده است .

نوروز در زمان اشکانیان و ساسانیان
در زمان اشکانیان و ساسانیان نیز نوروز گرامی داشته می‌ شد . در این دوران ، جشن‌ های متعددی در طول یک سال برگزار می‌ شد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بوده است . برگزاری جشن نوروز در دوران ساسانیان چند روز ( دست کم شش روز ) طول می‌ کشید و به دو دوره نوروز کوچک و نوروز بزرگ تقسیم می‌ شد . نوروز کوچک یا نوروز عامه پنج روز بود و از اول تا پنجم فروردین گرامی داشته می‌ شد و روز ششم فروردین (خرداد روز )، جشن نوروز بزرگ یا نوروز خاصه برپا می‌ شد . در هر یک از روزهای نوروز عامه ، طبقه‌ ای از طبقات مردم ( دهقانان ، روحانیان ، سپاهیان ، پیشه‌ وران و اشراف ) به دیدار شاه می ‌آمدند و شاه به حرف ‌های آنها گوش می‌ داد و برای حل مشکلات آنها دستور صادر می‌ کرد . در روز ششم ، شاه حق طبقات مختلف مردم را ادا کرده بود و در این روز ، تنها نزدیکان شاه به حضور وی می‌ آمدند .

شواهدی وجود دارد که در دوران ساسانی سال‌ های کبیسه مراعات نمی‌ شده‌ است . بنابراین نوروز هر چهار سال ، یک روز از موعد اصلی خود ( آغاز برج حمل ) عقب می ‌ماند و در نتیجه زمان نوروز در این دوران همواره ثابت نبوده و در فصول مختلف سال جاری بوده است .

اردشیر بابکان ، موسس سلسله ساسانیان ، در سال ۲۳۰ میلادی از دولت روم که از وی شکست خورده بود ، خواست که نوروز را در این کشور به رسمیت بشناسند . این درخواست مورد پذیرش سنای روم قرار گرفت و نوروز در قلمرو روم به Lupercal معروف شد .

در دوران ساسانیان ، ۲۵ روز قبل از آغاز بهار ، در دوازده ستون که از خشت خام برپا می‌ کردند ، انواع حبوبات و غلات ( برنج ، گندم ، جو ، نخود ، ارزن ، و لوبیا ) را می‌ کاشتند و تا روز شانزدهم فروردین آنها را جمع نمی‌ کردند . هر کدام از این گیاهان که بارورتر شود ، در آن سال محصول بهتری خواهد داد . در این دوران همچنین متداول بود که در بامداد نوروز ، مردم به یکدیگر آب بپاشند . از زمان هرمز اول مرسوم شد که مردم در شب نوروز آتش روشن نمایند . همچنین از زمان هرمز دوم ، رسم دادن سکه در نوروز به‌ عنوان عیدی متداول شد .

نوروز پس از اسلام
نقشی از جشن چهارشنبه سوری در عمارت چهل ستون

از برگزاری آیین‌ های نوروز در زمان امویان نشانه‌ ای در دست نیست و در زمان عباسیان نیز به نظر می‌ رسد که خلفا گاهی برای پذیرش هدایای مردمی ، از نوروز استقبال می‌ کرده‌ اند . با روی کار آمدن سلسله‌ های سامانیان و آل بویه ، جشن نوروز با گستردگی بیشتری برگزار می‌ شد .

در دوران سلجوقیان ، به دستور جلال ‌الدین ملک‌ شاه سلجوقی تعدادی از منجمان ایرانی از جمله خیام برای اصلاح تقویم ایرانی گرد هم آمدند . این گروه ، نوروز را در اول بهار قرار دادند و جایگاه آن را ثابت نمودند . بر اساس این تقویم که به تقویم جلالی معروف شد ، برای ثابت ماندن نوروز در آغاز بهار ، مقرر شد که هر چهار سال یک ‌بار ، تعداد روز های سال را ( به ‌جای ۳۶۵ روز ) ، برابر با ۳۶۶ روز در نظر بگیرند . طبق این قاعده ، می ‌‌بایست پس از انجام این کار در ۷ دوره ، در دوره هشتم ، به جای سال چهارم ، بر سال پنجم یک روز بیفزایند . این تقویم از سال ۳۹۲ هجری آغاز شد .

نوروز در دوران صفویان نیز برگزار می‌ شد . در سال ۱۵۹۷ میلادی ، شاه عباس صفوی مراسم نوروز را در عمارت نقش جهان اصفهان برگزار نمود و این شهر را پایتخت همیشگی ایران اعلام نمود .

نوروز در دوران معاصر
نوروز به ‌عنوان یک میراث فرهنگی در دوران معاصر همواره مورد توجه مردم قرار داشته و عموما هر ساله برگزار می‌ شده است . البته برگزاری جشن نوروز به ‌صورت علنی در برخی از کشور ها توسط برخی از حکومت ‌ها برای مدت‌ زمانی ممنوع بوده است . حکومت شوروی برگزاری جشن نوروز را در برخی از کشور های آسیای میانه نظیر ترکمنستان ، قرقیزستان و تاجیکستان ممنوع کرده بود و این ممنوعیت تا زمان میخائیل گورباچف تداوم داشت . با این وجود ، مردم این مناطق نوروز را به‌ صورت مخفیانه و یا در روستا ها جشن می‌ گرفته‌ اند . همچنین برخی از مردم این مناطق برای جلب موافقت مقامات محلی نام دیگری بر روی نوروز می‌ گذاشتند ؛ به ‌طور مثال در تاجیکستان ، مردم با اتلاق جشن لاله یا جشن ۸ مارس سعی می‌ کردند که آیین‌ های نوروز را بدون مخالفت مقامات دولتی به جای آورند . همچنین در افغانستان ، در دوران حکومت طالبان ، برگزاری جشن نوروز ممنوع بود و این حکومت تنها تقویم هجری قمری را به رسمیت می‌ شناخت .

جغرافیای جشن نوروز
منطقه‌ ای که در آن جشن نوروز برگزار می‌ شد ، امروزه شامل چند کشور می‌ شود . نوروز همچنان در این کشور ها جشن گرفته می‌ شود . با وجودی که بسیاری از آیین‌ های نوروزی در این کشور ها به ‌صورت مشابه در این کشور ها برگزار می‌ شود ، اما برخی آیین‌ های نوروز در این کشور ها دارای تفاوت ‌هایی با یکدیگر هستند . به ‌طور مثال در افغانستان در روز اول نوروز ، سفره هفت ‌میوه می ‌چینند ولی در ایران ، سفره هفت سین می‌ اندازند .

همچنین کشور هایی مانند مصر و چین جزو سرزمین‌ هایی نیستند که در آنها نوروز جشن گرفته می‌ شد ، اما امروزه جشن‌ هایی مشابه جشن نوروز در این کشور ها برگزار می‌ شود .

کشور هایی که نوروز را جشن می‌ گیرند :
ایران . افغانستان . تاجیکستان . عراق . ترکیه . سوریه . لبنان . ترکمنستان . جمهوری آذربایجان . ازبکستان . قرقیزستان . قزاقستان . پاکستان

کشور هایی که جشنی مشابه نوروز دارند :
ارمنستان . مصر . چین . زنگبار

آیین‌ های جشن نوروز
خانه‌ تکانی
خانه ‌تکانی یکی از آیین‌ های نوروزی است که مردم بیشتر مناطقی که نوروز را جشن می‌ گیرند به آن پایبندند . در این آیین ، تمام خانه و وسایل آن در آستانه نوروز گردگیری ، شستشو و تمیز می‌ شوند . این آیین در کشور های مختلف از جمله ایران ، تاجیکستان و افغانستان برگزار می‌ شود .

آتش ‌افروزی
برگزاری مراسم آتش ‌افروزی در استانبول ، ترکیه

رسم افروختن آتش ، از زمان‌ های کهن در مناطق نوروز متداول شده است . در ایران و بخش‌ هایی از افغانستان ، این رسم به ‌صورت روشن کردن آتش در شب آخرین چهارشنبه سال متداول است . این مراسم چهارشنبه ‌سوری نام دارد . پریدن از روی آتش در ایام نوروز در ترکمنستان نیز رایج است .

همچنین رسم افروختن آتش در بامداد نوروز بر پشت بام ‌ها در میان برخی از زرتشتیان ( از جمله در برخی از روستا های یزد در ایران ) مرسوم است .

سفره‌ های نوروزی
سفره هفت سین از سفره‌ های نوروزی است که در ایران و برخی از نقاط افغانستان رایج است .

سفره‌ های نوروزی یکی از آیین‌ های مشترک در مراسم نوروز در بین مردمی است که نوروز را جشن می‌ گیرند . در بسیاری از نقاط ایران و برخی از نقاط افغانستان ، سفره هفت سین پهن می‌ شود . در این سفره هفت چیز قرار می‌ گیرد که با حرف سین آغاز شده باشد ؛ مثل سرکه ، سنجد ، سمنو ، سیب ، سماق ، سیر ، سبزه و ...

در کابل و شهرهای شمالی افغانستان ، سفره هفت میوه متداول است . در این سفره ، هفت میوه قرار می‌ گیرد ، از جمله ؛ کشمش سبز و سرخ ، چارمغز ، بادام ، پسته ، زردآلو و سنجد . چیدن سفره‌ ای مشابه با استفاده از میوه‌ خشک شده ، در بین شیعیان پاکستان هم مرسوم است .

علاوه بر این ، سفره هفت شین در میان زرتشتیان ، و سفره هفت میم در برخی نقاط واقع در استان فارس در ایران متداول است . در جمهوری آذربایجان نیز بدون توجه به عدد هفت ، بر روی سفره‌ های نوروزی خود ، آجیل قرار می‌ دهند .

غذا های نوروزی
یکی از متداول ‌ترین غذا هایی که به مناسبت نوروز پخته می‌ شود ، سمنو ( سمنک ، سومنک ، سوملک ، سمنی ، سمنه ) است . این غذا با استفاده از جوانه گندم تهیه می‌ شود . در بیشتر کشور هایی که نوروز را جشن می‌ گیرند ، این غذا طبخ می‌ شود . در برخی از کشور ها ، پختن این غذا با آیین‌ های خاصی همراه است . زنان و دختران در مناطق مختلف افغانستان ، تاجیکستان ، ترکمنستان و ازبکستان سمنو را به‌ صورت دسته ‌جمعی و گاه در طول شب می‌ پزند و در هنگام پختن آن سرود های مخصوصی می ‌خوانند . به ‌طور مثال در افغانستان در یکی از مشهور ترین ترانه‌ ها ، این بیت مکررا خوانده می‌ شود :
سمنک در جوش ، ما کفچه زنیم
دیگران در خواب ، ما دفچه زنیم

پختن غذا های دیگر نیز در نوروز مرسوم است . به ‌طور مثال در بخش‌ هایی از ایران ؛ سبزی پلو با ماهی ، در ترکمنستان ؛ نوروز بامه ، در قزاقستان ؛ اویقی آشار ، در بخارا ؛ انواع سمبوسه پخته می‌ شود . به‌ طور کلی پختن غذا های نوروزی در هر منطقه‌ ای که نوروز جشن گرفته می‌ شود مرسوم است و هر منطقه‌ ای غذاها و شیرینی ‌های مخصوص به خود را دارد .

دید و بازدید
دید و بازدید عید یا عید دیدنی یکی از سنت ‌های نوروزی است که در بیشتر کشور هایی که آن را جشن می‌ گیرند ، متداول است . در برخی از مناطق ، یاد کردن از گذشتگان و حاضر شدن بر مزار آنان در نوروز نیز رایج است .

مسابقات ورزشی
برگزاری مسابقات ورزشی عمومی در معابر شهری و روستایی ، یکی‌ دیگر از آیین‌ هایی است که در برخی از کشور ها به مناسبت نوروز برگزار می‌ شود . در ترکمنستان ، مردان و زنان ترکمن ، بازی ‌ها و سرگرمی‌ های ویژه‌ ای از جمله سوارکاری ، کشتی ، پرش برای گرفتن دستمال از بلندی و شطرنج برگزار می‌ کنند . برپایی جنگ خروس و شاخ‌ زنی ‌قوچ ‌ها از دیگر مراسمی است که در ترکمنستان برگزار می‌ شود .

در استان‌ های شمالی افغانستان نیز مسابقات بزکشی به مناسبت ‌های مختلف از جمله نوروز برگزار می‌ شود .

طبیعت ‌گردی
مردم ایران روز سیزدهم فروردین ، به مکان‌ های طبیعی مانند پارک ‌ها ، باغ ‌ها ، جنگل ‌ها و مناطق خارج از شهر می‌ روند . این مراسم سیزده‌ به ‌در نام دارد . از کار های رایج در این جشن ، گره زدن سبزه و گفتن دروغ سیزده است . مراسم سیزده ‌به ‌در در مناطق غربی افغانستان از جمله شهر هرات نیز برگزار می‌ شود . با وجودی که روز سیزدهم فروردین در کشور افغانستان جزو تعطیلات رسمی نیست ، اما مردم این مناطق برای گردش در طبیعت ، عملا کسب و کار خود را تعطیل می‌ کنند . مردم این منطقه همچنین اولین چهارشنبه سال را نیز با گردش در طبیعت سپری می‌ کنند .

علاوه بر این ، ساکنان کابل در افغانستان ، در طول دو هفته اول سال برای گردش به همراه خانواده به مناطقی که در آنها گل ارغوان می‌ روید ، می‌ روند .

یکی دیگر از آیین‌ های نوروز که در آسیای میانه و کشور تاجیکستان مرسوم است ، مراسم گل‌ گردانی و بلبل‌ خوانی است . گل گردان‌ ها از دره و تپه و دامنه کوه‌ ها ، گل چیده و اهل دهستان خود را از پایان یافتن زمستان و فرا رسیدن عروس سال و آغاز کشت و کار بهاری و آمدن نوروز مژده می‌ دهند .

منتقدان نوروز
نویسندگان و نظریه پردازانی نیز بوده‌ اند که نوروز را آیینی ناپسند و مذموم می‌ دانستند . از آن جمله می‌ توان به مرتضی مطهری اشاره نمود که بزرگداشت آیین چهارشنبه سوری را از آن " احمق ‌ها " می‌ داند ، و آیین نوروز را " ضد اسلام " .

پیشتر از آن نیز امام محمد غزالی در کیمیای سعادت نوشته بود : " ... اظهار شعار گبران حرام است بلکه نوروز و سده باید مندرس شود و کسی نام آن نبرد ... ".

نوروز در آیات و روایات
در کتاب بحار الانوار علامه مجلسی درباره نوروز روایات متعددی وجود دارد ، در جلد ۵۹ بیش از ‪۴۵ صفحه به نقل از امام صادق نقل شده‌ است که به معلی بن خنیس فرمودند : ای معلی ! همانا نوروز روزی است که پروردگار جهان از بندگانش پیمان گرفت که او را پرستش کنند ، به او شرک نورزند و به پیامبران و امامان ایمان بیاورند ، نوروز اولین روزی است که خورشید در آن طلوع کرد و باد های ناگهانی وزیدن گرفت و ستاره زمین در چنین روزی ایجاد شد ، روزی است که علی (ع) در نهروان پیروز شد و گل های زمین در آن روز خلق شد ، در چنین روزی کشتی نوح بر کوه جودی نشست ، همان روزی که جبرئیل بر پیامبر نازل شد .
بزرگترین جشن ملی ایران که در نخستین روز از نخستین ماه سال خورشیدی آن‌ گاه که آفتاب جهان تاب به برج حمل انتقال یابد و روز و شب برابر گردد ـ آغاز می‌ شود در ادبیات پارسی گاه به نام " جشن فروردین " خوانده می‌ شود .

جشن سال نو نزد آریائیان
این جشن در اصل یکی از دو جشن سال آریائی بود : آریائیان در اعصار باستانی دو فصل گرما و سرما داشتند . فصل گرما شامل بهار و تابستان و فصل سرما شامل پائیز و زمستان می‌ شد . فصل سرما در اوستائی زیمه Zima و فصل گرما همه Hama خوانده شده . در زمانی بسیار کهن فصل سرما شامل ده ماه و فصل گرما شامل دو ماه بود ، چنان‌ که در وندیداد فرگرد اول بند 2 و 3 آمده ، ولی بعد ها در دو فصل مزبور تغییری پدیدار گشت چه تابستان دارای هفت ماه و زمستان پنج ماه گردید ، چنان ‌که این امر نیز در شرح بند های نامبرده از وندیداد مسطور است .
در هریک از این دو فصل جشنی برپا می‌ داشتند که هر دو آغاز سال نو به شمار می‌ رفته : نخست جشنی که به هنگام آغاز فصل گرما ـ یعنی وقتی که گله‌ ها را از آغل‌ ها به چمن‌ های سبز و خرم می‌ کشانیدند و از دیدن چهره دل آرای خورشید شاد و خرم می‌ شدند ـ و دیگر در آغاز فصل سرما که گله را به آغل کشانیده توشه روزگار سرما را تهیه می‌ دیدند .

نوروز و مهرگان
از یک طرف می‌ بینیم که در عهد هند و اروپائی سال از اول تابستان " انقلاب صیفی " و با ماه تیر آغاز می‌ شده و دلیل آن لغت ( میذیایری ) است که اسم گاهنبار پنجم از شش گاهنبار ( جشن ) سال است . این جشن در حوالی " انقلاب شتوی " برپا می‌ شده و معنای لغوی آن " نیمه سال " است . از بیان بندهشن پهلوی چنین بر می ‌آید که ( میذیایری ) در اصل در حوالی انقلاب شتوی ( اول جدی ) و بنابراین اول سال در حوالی انقلاب صیفی ( اول سرطان ) و مطابق ( میذیایری شم ) بوده است .
از سوی دیگر در می ‌یابیم که در زمانی سال با اول تابستان شروع می‌ شد ولی نه با تیر ماه ، بلکه با فروردین ماه ـ بیرونی ، اول سال ایرانیان را در فروردین و در انقلاب صیفی می‌ داند و اعیاد خوارزمی نیز مؤید این مدعا است . مسعودی در التنبیه و الاشراف گوید : " آغاز سال ایرانیان در اول تابستان و مهرگان در آغاز فصل زمستان بوده است . " در نوروزنامه منسوب به خیام آمده : " فروردین آن روز { سی سال گذشته از پادشاهی گشتاسب که زردشت بیرون آمد } آفتاب به اول سرطان قرار کرد و جشن کرد . " در کتاب التاج منسوب به جاحظ آمده : " نوروز و مهرگان دو فصل سال هستند : مهرگان دخول زمستان و فصل سرما است و نوروز اذن دخول فصل گرما است . "

هنگام جشن
قرائنی در دست است که می‌ رساند این جشن در عهد قدیم ، یعنی به هنگام تدوین بخش کهن اوستا نیز در آغاز برج حمل یعنی اول بهار برپا می‌ شده و شاید به نحوی که اکنون بر ما معلوم نیست آن را در اول برج مزبور ثابت نگاه می‌ داشتند ـ مطابق حدس بعضی از خاورشناسان در عهد داریوش اول و اواخر پادشاهی او ( در حدود 505 ق‌ م ) ، در هنگامی که تقویم اوستائی یعنی سال فروردین تا اسفندارمذ بجای تقویم باستانی و سالی که ماه های آن " باگایادی " و " گرماپادا " و غیره بود و از اوایل پائیز شروع می‌ شد ، رسماً در کشور ایران پذیرفته شد ، ترتیب کبیسه سال معمولی به هم خورد و فقط در سال مذهبی و برای امور دینی و روحانی کبیسه را مراعات می‌ کردند ولی از آن زمان به بعد سال رسمی ناقص و غیرثابت شده است ـ برخی دیگر از اندیشمندان برآنند که این ترتیب در زمان داریوش دوم ( یعنی در سال 411 ق.م ) به عمل آمده است .
چنانکه از تواریخ بر می‌ آید ، در عهد ساسانیان نوروز ـ یعنی روز اول سال ایرانی و نخستین روز فروردین ماه در اول فصل بهار نبود بلکه مانند عید فطر و عید اضحی در میان مسلمانان ، آن هم در فصول می‌ گشت .
در سال یازدهم هجرت که مبدأ تاریخ یزدگردی و مصادف با جلوس یزدگرد پسر شهریار آخرین شاه ساسانی است ، نوروز در شانزدهم حزیران رومی ( ژوئن فرنگی ) یعنی نزدیک به اول تابستان بود و از آن تاریخ به این طرف به تدریج هر چهار سال یک روز عقب‌ تر ماند ، تا در حدود سال 392 هجری ، نوروز به اول حمل رسید ـ در سال 467 هجری نوروز در بیست و سوم برج حوت یعنی هفده روز به پایان زمستان مانده واقع بود ـ در این هنگام جلال‌ الدین ملکشاه سلجوقی ( 465 - 485 ) ترتیب تقویم جدید جلالی را بنا نهاد و نوروز را در روز اول بهار که موقع نجومی تحویل آفتاب به برج حمل است ـ قرار داده و ثابت نگاهداشت . بدین طریق که قرار شد در هر چهار سال یک بار سال را به 366 روز بشمرند و پس از تکرار این عمل هفت بار یعنی پس از هفت مرتبه چهار سال ( یا 28 سال ) بار هشتم به جای اینکه سال چهارم را 366 روز حساب کنند با سال پنجم ( یعنی در واقع با سال سی و سوم از آغاز حمل ) این معامله را بکنند و بدین ترتیب روی هم رفته سال جلالی نزدیک‌ ترین سال‌ های دنیا به سال خورشیدی حقیقی که 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه است می‌ شود .

جشن فروردین و فروردگان
فروردین از ریشه فرور و فرورد است که از یک واژه پارسی باستان به ما رسیده : در سنگ نبشته بهستان ( بیستون ) داریوش بزرگ یکی از هماوردان خود را به نام فراورتی Faravarti یاد کرده . دومین پادشاه ماد نیز فرودتی نام داشته و پدر دیاکو سردودمان پادشاهان ماد هم که در 713 ق.م به تخت شاهی جلوس کرد همین نام را داشته ، فرودتی با واژه اوستائی فروشی Farvashi و پهلوی فروهر Farvahr برابر است . در اوستا فروشی یکی از نیرو های نهانی است که پس از درگذشت آدمی با روان و دین از تن جدا گشته به سوی جهان مینوی گراید . هیأت واژه ( فروردین ) از هیأت اوستائی در حالت اضافه در جمع مؤنث اتخاذ شده ، چه در اوستا این ترکیب همیشه با واژه اشاون ashavan آمده به معنی فرود های پاکان ، فروهر های نیرومند پارسیان ـ بنابراین در کلمه فارسی ( فروردین ) مضاف ‌الیه آنکه ( پاکان ) باشد افتاده است .
اما فروردگان مرکب است از همان فرورد و گان پسوند نسبت و اتصاف . این لغت به جشن ویژه ارواح در گذشتگان اطلاق می‌ شده و آن هنگام نزول فروهران است از آسمان برای دیدن بازماندگان . نظیر آن در دیگر ادیان کهن و نو نیز دیده می‌ شود و آن را ( عید اموات ) گویند . در نزد هندوان ستایش نیاکان ( پیتارا Pitara ) شباهتی به این جشن ایرانی دارد ـ رومیان نیز ارواح مردگان را به نام Manes خدایانی به تصور درآورده فدیه نثار آنان می‌ کردند و معتقد بودند پس از آنکه تن به خاک سپرده شد ، روان به مقامی ارجمند خواهد رسید ، از این‌ رو در گورستان‌ ها ، در ماه فوریه جشنی برای مردگان برپا می‌ کردند و فدیه می‌ دادند . بعضی مدت جشن فروردگان را پنج روز و برخی ده روز دانسته‌ اند . این عید که اکنون پارسیان هند آن را " مقتات " می‌ نامند در ایران به نام فروردگان و فروردیگان و معرب آنها فروردجان و فروردیجان از لغات پهلوی فردگان و پردگان و پردجان و به اصطلاح ادبی فروردکان نامیده شده و ریشه آنها از لغت اوستائی فرورتی و فروشی است که در بالا گذشت .
بنابر مشهور ، این عید ده روز بوده که در اصل عبارت بوده است از پنج روز آخر ماه دوازدهم با پنج روز الحاقی اندر گاه و در اواخر عهد ساسانیان و همچنین نزد اغلب زرتشتیان قرون نخستین اسلام پنج روز آخر ماه آبان با پنج روز اندرگاه که پس از آخر آبان می‌ آمده است . از خود اوستا مستفاد می‌ شود که این عید از زمان قدیم ده روز بوده است چه در " یشت 13 بند 49 " مدت نزول ارواح را ده روز می‌ شمارد ولی معذلک ممکن و بلکه محتمل است هنگامی که خمسه مسترقه در جلو دی ماه بوده پنج روز پایان اسفندارمذ ، یعنی از 26 تا 30 آن ماه عید بازگشت ارواح به منازل خودشان بوده است و چون خمسه را بعدها به آخر اسفندارمذ نقل کردند بعضی چون فروردگان را در واقع آخرین پنج روز قبل از فروردین می‌ دانستند همان خمسه را فروردگان شمردند و برخی دیگر بنابر همان سنت جاری قدیم پنج روز آخر اسفندارمذ را فروردگان گرفتند و عاقبت چنان ‌که بیرونی نوشته : " از آنجا که این ایام در آئین مذهبی اهمیت بسیار داشته و از زرتشتیان نمی‌ بایست فوت شود عمل به احتیاط کردند و هر دو پنج روز یعنی همه ده روز را جشن گرفتند . "
فروردگان که در پایان سال گرفته می‌ شد ظاهراً در واقع روزهای عزا و ماتم بوده نه جشن و شادی ، چنان ‌که بیرونی راجع به همین روز های آخر سال نزد سغدیان گوید : " در آخر ماه دوازدهم ( خشوم ) اهل سغد برای اموات قدیم خود گریه و نوحه ‌سرائی کنند چهره‌ های خود را بخراشند و برای مردگان خوردنی ‌ها و آشامیدنی‌ ها گذارند و ظاهراً به همین جهت جشن نوروز که پس از آن می ‌آید روز شادی بزرگ بوده ( علاوه بر آنکه جشن آغاز سال محسوب می‌ شده ). "
کلمه جشن هم که در این اصطلاح به کار رفته با ( یشتن ) پهلوی و ( یزشن ) پازند و ( یسنا ) و ( یشت ) اوستائی از یک ریشه و به معنی نیایش و ستایش و مجازاً برپا داشتن آئین و رسوم و تشریفات ( اعم از سوگ و سور ) است .

وجه تسمیه
از همین داستانی که بیرونی آن را نقل کرده نیک بر می ‌آید که نوروز را به معنی " روز نو و تازه " یعنی روزی که سال نو بدان آغاز گردد ، می‌ دانستند . ابوریحان در التفهیم نوشته :
" از رسم ‌های پارسیان نوروز چیست ؟ نخستین روز است از فروردین ماه ، و از این جهت روز نو نام کردند ، زیرا که پیشانی سال نو است . "
برخی نوشته‌ اند سبب آنکه این روز را نوروز خواندند آن بود که صابیان در روزگار طهمورث پدید آمدند و چون جمشید با پادشاهی رسید دین را تازه کرد و چون نوروز روز نوین بود آن را جشن گرفتند و نیز گفته‌ اند : جم در شهر ها می‌ گردید و چون خواست به آذربایجان اندر شود بر تختی از زر نشست و مردم به دوش می‌ بردند و چون فروغ خورشید برو تابید و مردم او را بدیدند ، وی را بزرگ داشته بدان شادی کردند و آن روز را جشن گرفتند و آن روز میان مردم آئین شد که به یکدیگر شکر دادند .
حسین بن عمرو الرستمی که از سرداران مأموران بود از مؤبدان مؤبد خراسان سبب پیدایش نوروز و مهرگان را پرسید و او علت ایجاد نوروز را چنین شرح داد که در بطیخه وبائی پدیدار گشت و ساکنان آن به ناگزیر فرار اختیار کردند ولی مرگ برایشان مستولی شد و همگی بمردند ، و چون نخستین روز فرا رسید خداوند بارانی برایشان بارید و آنان را زنده کرد و ایشان به مساکن خود بازگشتند . پس پادشاه آن زمان گفت که : " این نوروز است " یعنی روز نوین می‌ باشد و در نتیجه این روز بدان نامیده شد و مردم آن را مبارک شمرده عید گرفتند .

روزهای نوروز عامه و خاصه
جشن نوروز فقط در روز اول فروردین ماه برپا نمی‌ شده بلکه چندین روز دوام می‌ یافته . ابوریجان در التفهیم ، پساز ذکر نخستین روز فروردین ، نوشته :
" و آنچه از پس او است پنج روز همه جشن‌ ها است و ششم فروردین ماه " نوروز بزرگ " است زیرا که خسروان بدان پنج روز حق‌ های حشم و کروهان بگزاردندی و حاجت‌ ها روا کردندی : آن‌ گاه بدین روز ششم خلوت کردندی خاصگان را و اعتقاد پارسیان اندر نوروز نخستین است که اول روزی است از فرنامه و بدو فلک آغاز گردیدن "
برخی در ضمن رسوم درباری ، مدت این جشن را یک ماه دانسته‌ اند و گروهی پنج روز اول را نوروز عامه و بقیه را نوروز خاصه نامیده‌ اند . بدیهی است که اگر فی ‌المثل در دربار شاهان ساسانی یک ماه جشن برپا می‌ شده ، این امر مستلزم آن نبود که همه مردم یک ماه تمام را جشن بگیرند بلکه در پنج روز اول همگی جشن برپا می‌ کردند . نوروز خاصه را " نوروز بزرگ " و " جشن بزرگ " و " نوروز ملک " هم خوانده‌ اند .
نخستین پادشاهی که در دو قسمت نوروز عامه و خاصه را به هم پیوست و همه ایام ما بین آن را جشن گرفت هرمز پسر شاهپور بود .

نوروز در ایران پیش از اسلام
از آنچه گفته شد آشکار گردید که نوروز از مراسم بسیار کهن ایرانیان آریائی است . اگرچه در اوستا از نوروز نامی نیست ولی برخی از کتاب ‌های دینی پهلوی از نوروز و مراسم ایرانیان باستان یاد کرده‌ اند . در بندهشن بزرگ و نیز درصد در بندهشن آمده : " زرتشت سه بار با هو و Hvov نزدیک شد و هر بار نطفه‌ ای از او بر زمین افتاد و این سه نطفه در تحت مراقبت ایزد آناهیته Anahita ( ناهید ـ فرشته آب ) در دریاچه کسوه Kasava نهاده شده . در آنجا کوهی است به نام " کوه خدا " که جایگاه گروهی از پارسایان است . هر سال در نوروز و مهرگان این مردم دختران خود را برای آب ‌تنی در دریاچه مزبور می ‌فرستند زیرا زرتشت بدانان گفته است که از دختران ایشان اوشیدر Oshidar و اوشیدر ماه Oshidar-mah و سوشیان Soshyan ( موعودان سه ‌گانه مزدیسنا ) به وجود خواهند آمد :
بطور کلی از مراسم نوروز در دربار شاهان هخامنشی و اشکانی اطلاعات دقیقی در دست نیست و به عکس از عصر ساسانی اطلاعات گرانبها موجود است .
این رسم در عصر خلفای اسلام نیز ادامه یافت . مالیات ‌های کشوری در روزگار ساسانیان در نوروز افتتاح می‌ شد و یکی از جهات اصلاح تقویم و کبیسه قرار دادن سال‌ های پارسی به توسط المتوکل علی الله و المعتمد بالله همین امر بود .
در بامداد نوروز مردم به یکدیگر آب می ‌پاشیدند و این رسم در سده‌ های نخستین اسلامی نیز رایج بوده ـ دیگر هدیه دادن شکر متداول بود ـ نویسندگان اسلامی برای علت این دو امر افسانه‌ هایی چند نقل کرده‌ اند که از ذکر آنها صرف ‌نظر می‌ شود .
همچنین در شب نوروز آتش بر می‌ افروختند و این رسم تا عهد عباسیان نیز ( در بین ‌النهرین ) ادامه یافت و نخستین کسی که این رسم را نهاد هرمزد شجاع پسر شاهپور پسر اردشیر بابکان است .

نوروز در عصر خلفا
دربار های نخستین خلفای اسلام به نوروز اعتنائی نداشتند و حتی هدایای این جشن را به عنوان خراج سالیانه می ‌پذیرفتند ، ولی بعدها خلفای اموی برای افزودن درآمد خود ، هدایای نوروز را از نو معمول داشتند و امیران ایشان برای جلب منافع خود مردم را به اهداء تحف دعوت می‌ کردند ـ اندکی بعد این رسم نیز از طرف خلفای مزبور به عنوان گران آمدن اهداء تحف بر مردم منسوخ گردید ولی در تمام این مدت ایرانیان مراسم جشن نوروز را برپا می‌ داشتند .
در نتیجه ظهور ابومسلم خراسانی و روی کار آمدن خلافت عباسی و نفوذ برمکیان و دیگر وزرای ایرانی و تشکیل سلسله طاهریان ، جشن‌ های ایران از نو رونق یافتند . گویندگان درباره آنها قصاید پرداختند و نویسندگانی مانند حمزه بن حسن اصفهانی مؤلف " اشعار السائره فی النیروز و المهرجان " آنها را مدون ساختند .
نوروز در دربار عباسیان بسیاری از رسوم خویش را حفظ کرد و از آن جمله اخذ مالیات از مردم که در زمان ساسانیان معمول بود در این زمان هم اجرا گردید و نوروز معتضدی و متوکلی در اثر همین امر پیدا شد . تقدیم هدایا از جانب بزرگان و امیران اسلامی و دیگران به خدمت خلفا از مراسم عادی به شمار رفت . از آن پس هدیه نوروز از رسوم درباری گردید ـ نوشتن نامه‌ های تبریک ( به نظم و نظر ) نیز برای خلفا معمول بود .
این رسم ویژه خلفا نبود بلکه مردم عهد عباسیان نیز بدان اقتفاء می‌ کردند چنان ‌که سعید بن حمید به یکی از دوستان خویش نامه‌ ای در تبریک عید نگاشت و گفت من چیز قابلی نداشتم تا به رسم هدیه گسیل خدمت کنم ، ناچار این مکتوب را جانشین آن می‌ سازم .

نوروز در آئین تشیع
محمد بن شاه مرتضی معروف به محسن فیض ( 1007 - 1091 ) در رساله‌ ای به فارسی ، در وصف نوروز و سی روز ماه چنین آورده :
" چنین روایت کرده معلی بن خنیس که در روز نوروز نزد منبع حقایق و دقایق ، اما جعفر صادق علیه‌ السلام رفتم ، فرمود آیا می‌ دانی امروز چه روز است ؟ گفتم فدای تو شوم روزی است که عجمان تعظیم آن می‌ نمایند و هدیه به یکدیگر می‌ فرستند . فرمود به خانه کعبه سوگند باعث آن تعظیم امری قدیم است ، بیان می‌ کنم آن را برای تو تا بفهمی ـ گفتم ای سید ! من دانستن این را دوست ‌تر دارم از آنکه دوستان مرده من زنده شوند و دشمنان من بمیرند ـ پس فرمود ای معلی ! نوروز روزی است که خدای تعالی عهدنامه‌ ای از ارواح بندگان خود گرفته که او را بندگی نمایند و دیگری را با او شریک نسازند و ایمان بیاورند به فرستاده‌ ها و حجت ‌های او و " ائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین " ، اول روزی است که آفتاب طلوع کرده و بادی که درختان را بارور می ‌سازد وزیده ، و خرمی زمین آفریده شده ، و روزی است که " کشتی نوح " بر زمین قرار گرفته و روزی است که خدای تعالی زنده گردانید جماعتی را که پس از بیم مرگ از شهر و دیار خود بیرون رفته بودند و چندین هزار کس بودند پس اولاً حق تعالی حکم کرد ایشان را که بمیرند ، بعد از آن زنده گردانید ، و روزی است که " جبرئیل علیه‌ السلام " بر حضرت رسالت صلی ‌الله علیه و آله نازل شد به وحی ، و روزی است که آن حضرت بت‌ های کفار را شکست ، و روزی است که حضرت رسالت صلی‌ الله علیه و آله امر فرمود یاران خود را که با حضرت " امیر المؤمنین علیه‌ السلام " بیعت امارت نمایند ، و روزی است که آن حضرت امیر المؤمنین علیه‌ السلام را میان جنیان فرستاد که بیعت از ایشان بگیرد ، و روزی است که بار دوم اهل اسلام با امیر المؤمنین علیه‌ السلام بیعت کردند و روزی است که آن حضرت در جنگ نهروان فتح کرد .
صرف نظر از صحت و سقم این خبر ، در کتب بزرگان شیعه به خصوص در قرون متأخر اخبار بسیار در فضیلت نیروز ( نوروز ) منقول است . از این ‌رو است که تنها جشنی که از زمان باستان تاکنون تقریباً بدون فوت برپا شده و هنوز هم رسماً منعقد می‌ گردد همان نوروز است .

نوروز در اشعار پارسی
گویندگان ایرانی از دیرباز تاکنون در وصف نوروز و جشن فروردین که همراه مواهب گرانبهای طبیعت و هنگام تجدید عهد نشاط و شادمانی است ، داد سخن داده‌ اند .

نوروز فراز آمد و عیدش به اثر بر
نزد یکدگر و هر دو زده یک بدگر بر

نوروز جهان پرور مانده ز دهاقین
دهقان جهان دیده‌ اش پرورده ببر بر

منوچهری مسمطی در نوروز ساخته که بند اول آن این است :

آمد نوروز هم از بامداد
آمدنش فرخ و فرخنده باد

باز جهان خرم و خوب ایستاد
مرز زمستان و بهاران بزاد

فرهنگ ایران باستان ، جشن نوروز در میان کرد ها
مهم‌ ترین جشن کرد ها ، جشن نوروز است که در همه ی نقاط کردستان در نخستین روز اعتدال بهاری ، یعنی در 21 مارچ برگزار می ‌شود . این جشن ایرانی ما قبل اسلامی ، که در ایران و سپس در امپراتوری اسلامی در نخستین سده‌ های پس از برآمدن اسلام ، برپا می ‌شد ، بی‌ گمان از آیین‌ های ملازم با فرا رسیدن بهار سرچشمه گرفته ، و در اعصار جدید این جشن مبدل به روز تعطیل ملی کرد ها گردیده است . به سبب پیشینه ی ماقبل اسلامی نوروز ، این جشن پیوندی ضروری با باورها یا رویداد های دینی اسلامی ندارد ، و تلاش‌ هایی که فقهای شیعی کرد برای تغییر شکل دادن این جشن به جشن میلاد پیامبر یا امام علی انجام داده‌ اند ، ناموفق بوده است . جشن نوروز نشان دهنده ی گذار از سختی و فسردگی زمستان به گرمی و سرسبزی بهار است ، زمانی که شبان کرد می‌ تواند سفر سالیانه‌ اش را به چراگاه‌ های کوهستانی شروع کند و کشاورز کرد نیز می‌ تواند کشت کردن زمین را بیاغازد ، و فرصتی است برای انجام دادن سرگرمی‌ هایی چون رقص و بازی و نیز تهیه ی غذاهای ویژه و شعرخوانی .
در کردستان ، جشن نوروز از منطقه‌ ای به منطقه ی دیگر تفاوت می‌ کند . در شب سال نو در جنوب و شرق کردستان آتش‌ های بزرگی برای نمادپردازی درگذشتن فصل تاریکی ، زمستان ، و درآمدن بهار ، فصل روشنی ، افروخته می‌ شود . در این جا برپایی کاروان‌ های شادی ( کارناوال ) هم ‌چون رفتن خانه به خانه ی بچه‌ ها برای گرد آوردن نبات و تخم ‌مرغ ‌های تزیین شده متداول است . در غرب و شمال کردستان آیین سال نو با نام تولدان ( Tuldaan ) شناخته می‌ شود ، که ، با وجود این ، گاهی یک ماه یا بیش‌ تر ، قبل از نوروز برگزار می ‌گردد . در این زمان ، در خانه‌ ها دو چراغ افروخته و روشن نگاه داشته می‌ شود با این امید که مردی مقدس ، خضر الیاس ( یا خضر نبی ، که در بیش ‌تر افسانه‌ های اسلامی پیامبری بدون کتاب دانسته می‌ شود ) ، از خانواده دیدار خواهد کرد و خوشبختی و طول عمر اعضای آن را فراهم خواهد آورد . در برخی نواحی ، رفت و آمد شبانه ی خضر با نهادن اثر سم اسب او بر روی یک نان شیرینی ، که به ویژه برای این مناسب پخته شده ، نشان داده می‌ شود . با این حال ، در جاهای دیگر باور بر آن است که عایشه یا فاطمه از خانه دیدار می‌ کند و آن را با نهادن اثر دست خود بر روی کیک مخصوص جشن ، به نام سمنی ، که سپس با دوستان و همسایگان تقسیم می ‌گردد ، متبرک می‌ سازد .
هم‌ چنین ویژگی دیگر آیین سال نو ، گزینش " امیر دروغین " است . در مهاباد ، مردم از میان خود [ به طور نمایشی ] امیری را برای فرمان ‌روایی بر ایشان به مدت سه روز برمی ‌گزینند . در طی این مدت وی ( امیر ) دست به کارهای افراطی می‌ زند و وعده‌ های خیال ‌آمیزی در مورد زندگی طولانی و ثروت به " فرمان ‌برداران ‌اش " می ‌دهد ، و در نهایت ، به شیوه‌ ای شوخی ‌وار ، به عوض کارهای خود ، مجرم و بزهکار شناخته شده و محکوم می ‌گردد . کاروان‌ های شاد مشابهی در سلیمانیه ، مرکز فرهنگی کرد ها در عراق ، حفظ شده است . در برخی نقاط ترکیه و ماوراء قفقاز ، این رسم به شکل گزینش یک " پاشای دروغین " درآمده است ، حال آن که در میان کرد های آذربایجان در دهه‌ های 1920 و 1930 ، انتخاب یک " زن شاه " برای یک روز در نزد زنان مرسوم بود که به صورت وسیله‌ ای برای مطالبه ی حقوق زنان در جامعه‌ ای که مردان بر آن تسلط داشتند ، درآمده بود . کرد ها در مهاباد و جاهای دیگر بازی " میر میرن " را افزوده‌ اند ، که در آن ، امیر دروغین با وجود همه ی مسخرگی ‌های دلقک دربارش ، از خنده منع شده ، و سرانجام تنبیه گردیده و از تخت سلطنت ‌اش رانده می‌ شود . گزینش امیری دروغین صرفاً یک سرگرمی نبود ، بل که دارای دلالت ‌های سیاسی ، و نیز ، ‌چونان اعتراضی علیه فرمان ‌روایی تجاوزکارانه ی امیران واقعی بود

برگرفته از سایت وفاق

نظرات 2 + ارسال نظر
کامبیز شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 09:55 ب.ظ

خیلی ممنون از مطالبت

ممنون دوست عزیز

tasnimtanha شنبه 14 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 10:08 ب.ظ http://www.tasnimtanha.blogfa.com

سلام دوست گلم. خوبی؟ عالی بود.
خوشحال میشم به منم سر بزنی. با گفتگویی با خدا آپم. بدووووووو بیا که منتظر حضورپر مهرت هستم.نظر یادت نره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد